از خدا پرسیدم:وقت داری با من گفت و گو کنی؟
خدا لبخندی زد و پاسخ داد:زمان من بی نهایت است٬چه سوالاتی در ذهن داری که دوست داری از من بپرسی؟
من سوال کردم:چه چیزی در آدم ها شما رو بیشتر متعجب می کند؟
خدا جواب داد:
- اینکه از دوران کودکی خود خسته می شوند و عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و دوباره آرزوی این را دارند که روزی بچه شوند.
-اینکه سلامتی خود را به خاطر به دست آوردن پول از دست
می دهند و سپس پول خود را خرج می کنند تا سلامتی از دست رفته را دوباره باز
یابند!
-اینکه با نگرانی به آینده فکر می کنند و زمان حال خود را فراموش می کنند به گونه ای که نه در حال و نه در آینده زندگی می کنند.
-اینکه به گونه ای زندگی می کنند که گویی هرگز نخواهند مرد و به گونه ای می میرند که گویی هرگز نزیسته اند!
دست خدا٬دست مرا در بر گرفت و مدتی به سکوت گذشت